در حالی که تعداد زیادی از روشهای ارزشگذاری بسیار متفاوت وجود دارند، مسلما متداولترین روش پذیرفتهشده در صنعت خرید و فروش وب سایتهای ایجاد شده، کاربرد چندگانه برای درآمد خالص سایت (یا برای درآمد صحیح فروشنده)برای تعیین ارزش بازاری آن است. این رویکرد در اصل به خوبی عمل میکند، اما چیزی که به آن توجه نمیکند این است که وب سایتها از کمتر از ۱ سال درآمد خالص را به مدت ۴ سال به فروش میرسانند، به این معنی که تعیین تعداد مناسب برای درخواست برای دارایی شما میتواند یک چالش بر حق خود باشد. تعیین چند گزینه "صحیح" میتواند کمی پیچیده باشد، اما سادهترین و احتمالا دقیقترین روش مقایسه آن با سایر سایتهایی است که اخیرا فروخته شدهاند. در حالی که این میتواند کمی پیچیده باشد، عمدتا به این دلیل که جزئیات مربوط به فروش (به ویژه در انتهای بالاتر)به ندرت عمومی هستند، شما معمولا میتوانید با گرفتن نگاهی به بازارهای عمومی مانند خود Flippa و نیز نگاه کردن به قیمت درخواستشده سایتها، یک تخمین تقریبی داشته باشید. فقط مطمئن شوید که قیمت سوال را با قیمت فروش اشتباه نگیرید - اغلب تفاوت بین این دو به اندازه ۱۰ تا ۳۰ درصد بستگی به واسطه و استراتژی قیمتگذاری آنها دارد.
سیب را با سیب مقایسه کنید
زمانی که کسبوکار وب خود را با سایر کسب و کارهایی مقایسه میکنید که اخیرا فروخته شدهاند، مهم است که اطمینان حاصل کنید که دو کسبوکار که شما را با هم مقایسه میکنید شبیه یکدیگر هستند. حوزههای کلیدی برای بررسی این شباهت، فراتر از ترافیک و درآمد، عبارتند از: تاریخ - آیا این دو کسبوکار دارای سطح مشابهی از تاریخ هستند؟ محلی که ۶ ماه پیش تاسیس شد همیشه به مدت چند سال و یا بیشتر به فروش خواهد رفت. ثبات - آیا این سایتها سطوح پایداری مشابهی را نشان میدهند؟ درآمد ثابت (یا افزایش)عواید و ترافیک همیشه به ارزیابی میافزاید. توسعه پایدار - آیا مدلهای کسبوکار این دو سایت به همان اندازه پایدار هستند؟ سایتهایی که بیش از حد به اشخاص ثالث و یا هر گونه ریسک دیگری نسبت به پایداری آنها بستگی دارند، بسیار کمتر از آن چیزی هستند که از منابع مختلف ترافیک برخوردارند و احتمالا برای سالها سود خواهند برد. niche و بازار سرمایه گذاران همیشه "niches" و بازارهایی که در طبیعت همیشهسبز هستند را ترجیح میدهند. در مواردی که یک وب سایت در یک جایگاه غیر جذاب عمل میکند (برخی مثالها شامل سایتهای مربوط به بزرگسالان و مکانهای قمار هستند)، یا صنعتی که به سرعت تغییر میکند (مانند SEO، بازاریابی اینترنتی یا سایر صنایعی که آینده ناشناخته دارند)، ارزیابی همیشه پایینتر خواهد بود. مانع ورود - آیا برای رقبای بالقوه دشوار یا دشوار است که وارد این صنعت شوند و یا بخشی از سهم بازار را در اختیار بگیرند؟ عملیات مالک - آیا کسبوکار در مقایسه با صاحب آن به سطح یکسانی از ساعت و مهارتها نیاز دارند؟ نیازی به گفتن نیست که یک کسبوکار که به صاحب آن برای انجام فروش ۴۰ ساعت در هفته نیاز دارد، بسیار کمتر از چیزی است که تقریبا غیر فعال است و تنها نیازمند مدیریت و نظارت جزئی است. به خاطر داشته باشید که لیست فوق صرفا یک تعمیم است. معیارهای بیشتری وجود دارند که باید در نظر گرفته شوند، اما باید به خوبی شروع کنید.
افسانه رایج: شروع به سود Gauge
یکی از بدترین پیشنهاداتی که از فروشندگان ویژگیهای وب میشنوم، در امتداد خطوط مورد نظر قرار میگیرد: " اجازه دهید لیست را با قیمت بالا شروع کنیم و ببینیم آیا هیچ کشش وجود دارد یا نه. اگر این کار را نکنیم، ما همیشه میتوانیم قیمت را بعدا کاهش دهیم در حالی که یک رویکرد مانند این در ابتدا منطقی به نظر میرسد، تنها در صورتی درست خواهد بود که ما تعداد بسیار زیادی از خریداران بالقوه را هدف قرار دهیم. متاسفانه، ما در یک صنعت نسبتا کوچک عمل میکنیم که در آن همه چشمها به حساب میآیند، بنابراین مهم است که در نظر داشته باشید که لیست شما باید از لحظهای که شروع میشود جذاب باشد، و این تنها به این دلیل است که اکثر خریداران فقط یک شانس به شما میدهند با این حال، این کار باید بیشتر با روانشناسی انسان عمل کند تا منطق. در حالی که منطق نشان میدهد که خریدار نمیخواهد یک نگاه دیگر به لیست زمانی که قیمت آن کاهش مییابد، داشته باشد، واقعیت تمایل به متفاوت بودن دارد. خریداران اغلب به طور کامل این کاهش قیمت را به دو دلیل اصلی نادیده میگیرند: ۱)"من قبلا به این لیست نگاه کردهام اکثر خریداران هر روز به تعداد زیادی از فهرستها نگاه میکنند. وقتی آنها با لیست شما مواجه میشوند (با قیمت کم)، اولین چیزی که از ذهن آنها عبور میکند این است که آنها قبلا به فهرست شما نگاه کردهاند و تصمیم گرفتهاند به دلایلی رد شوند. آنها به خاطر نخواهند داشت که دلیل آن قیمت است، بلکه دلیلی وجود دارد - و به همین دلیل شما اغلب موفق نخواهید شد یک "شانس دوم" بگیرید. ۲)" یک چیز باید اشتباه کند با در نظر داشتن اینکه بسیاری از خریداران در صنعت کاملا جدید هستند، تمایل دارند به پویایی بازار در هنگام تصمیمگیری خرید اعتماد کنند. اگر به نظر میرسد که بازار علاقه زیادی به لیست شما دارد، باید به این معنی باشد که لیست شما خوب / جذاب است. به طور مشابه، اگر بازار آرام به نظر برسد، باید به این معنا باشد که چیزی اشتباه است. به همین دلیل، کاهش قیمت درخواستشده در طول فرآیند لیست اغلب باعث میشود که خریداران باور کنند که بازار به اندازه کافی علاقهای به لیست شما ندارد، همچنین به آنها این احساس را میدهد که کاهش قیمت ممکن است به عنوان یک "حرکت ناامیدی" انجام شدهباشد و باعث شود که آنها به سایت شما نگاه نکنند.
سرمایهگذاریهای پیشین در ارزش گذاری
یک مفهوم که بسیاری از فروشندگان، به خصوص آنهایی که در فرآیند فروش کسبوکار اصلی خود هستند، اغلب باید به یاد داشته باشند که هر گونه سرمایهگذاری تاریخی بیربط است، تا زمانی که آنها به درآمد جاری سایت کمک نکنند. در طول سالها، تعدادی از فروشندگان به من گفتند که هیچ شانسی برای فروش کسبوکار خود به قیمت کمتر از X دلار وجود ندارد، به دلیل مقدار پول (یا زمان)که آنها در آن سرمایهگذاری کردهاند. این کاملا قابلدرک است. هر چه باشد، چه کسی میخواهد تجارت خود را با ضرر بفروشد. اما متاسفانه، این چیزی نیست که خریداران آن را ببینند. واقعیت سخت این است که خریدار معمولی اصلا به این موضوع علاقهمند نیست که چه مقدار زمان یا پول در این کسبوکار سرمایهگذاری شدهاست - تنها چیزهایی که آنها به آن اهمیت میدهند این است که چه مقدار از کسبوکار سود میبرد و چشمانداز آینده آن چه چیزی است، و باعث میشود که سرمایهگذاری به طور کامل در زمانی که به valuating دارایی میرسد، بیربط باشد. سادهترین راه برای نگاه کردن به آن این است که همیشه به خاطر داشته باشید که چه کاری انجام شدهاست. به طور مشابه با برنده شدن در لاتاری ۵۰ بار در یک ردیف، شانس برنده شدن را فردا افزایش نخواهید داد، مبلغی که شما برای ساختن کسبوکار خود سرمایهگذاری کردهاید، ارزش آن را افزایش نخواهد داد مگر اینکه سرمایهگذاری به وضوح در سود این سایت منعکس شدهباشد یا ارزش بازار بعد از بازار داشته باشد
مقدار فراتر از حد سود
یک جنبه دیگر که اغلب مورد اشتباه قرار میگیرد، زمانی است که ارزش آن فراتر از سود چند گانه است. بسیاری از فروشندگان مفهوم سود multiples را خوب درک میکنند، اما به این باور هستند که دارایی آنها ارزش تر از چندگانهای دارد که به دلیل "داراییهای اضافی" که با آن همراه میشود، ارزش دارد این کاملا به خودی خود غلط نیست. در مواردی که داراییهای واقعی و ملموس هستند، ارزش خود را دارند، این کار برای افزودن این ارزش به ارزش کلی کسبوکار مناسب است. اما تشخیص این که آیا چنین ارزش اضافی واقعا وجود دارد یا نه، به طور خطرناکی آسان است. برای مثال، برخی از داراییهایی که ارزش مستقلی دارند عبارتند:
- فهرست
- نام دامنه ویژه (اگر میتواند به خودی خود به فروش برسد)
- ابزار و منابع که دارای ارزش بازاری بعد از بازار هستند
با این حال، به ندرت ممکن است که هر یک از موارد بالا به یک کسبوکار آنلاین مراجعه شود. بیشتر اوقات، ما یک لیست "دارایی" را میبینیم که شامل موارد زیر است:
- فهرست پستی
- یک پروفایل توییتر با تعداد زیادی از
- یک سکوی فنی سفارشی که به طور خاص برای این سایت ساخته شدهاس
در حالی که به نظر میرسد که آیتمهای موجود در لیست بالا، اگرچه ناملموس هستند، داراییهای حقیقی هستند و باید ارزش افزوده باشند، واقعیت متفاوت است. هیچ یک از این موارد نباید به شکل ارزشگذاری اضافه شوند، صرفا به این دلیل که ارزش آنها قبلا بر روی بیانیه سود کلی & Loss منعکس شدهاست. اجازه دهید حساب کاربری فیس بوک یا فیس بوک را به عنوان مثال در نظر بگیریم. به عنوان یک فروشنده، شما باید ادعا کنید که حساب رسانههای اجتماعی یک دارایی ارزشمند است، صرفا به این دلیل که به مالکیت وب کمک میکند تا درآمد قابلتوجهی ایجاد کند. اما دو جنبه دیگر نیز وجود دارند که باید در نظر گرفته شوند: ۱. آیا پروفایل رسانههای اجتماعی در حال حاضر درآمد تولید میکند؟ اگر پاسخ به این سوال بله باشد، آنگاه ارزش پروفایل توییتر در ارزیابی کلی، با استفاده از یک درآمد حاصل از درآمد که از پروفایل توییتر نشات میگیرد، منعکس خواهد شد. این به این معنی است که افزودن ارزش جداگانه به حساب توییتر منجر به شمارش مضاعف خواهد شد. اگر پاسخ خیر باشد، پس سوال اول هر خریدار این سوال را مطرح میکند که چرا اگر فروشنده نتوانسته است آن را به پایان برساند، آیا پروفایل توییتر ارزش هر چیزی را دارد؟ ۲)آیا حساب رسانههای اجتماعی ارزش خود را دارد؟ احتمال این است که بدون وب سایت برای رفتن به آن، حساب توییتر و یا صفحه فیس بوک به خودی خود ارزش چندانی ندارد. این تمایز اصلی بین چیزی مانند این است، و یک دارایی واقعی، مانند یک کامپیوتر یا یک اتاق پر از موجودی، به دلیل این واقعیت که دومی میتواند به راحتی از دارایی اصلی در صورت نیاز به طور جداگانه تجزیه شود.
نتیجهگیری
ارزیابی کسب و کارهای وب یک موضوع دشوار است، و یکی از اینکه افراد مختلف همیشه به طور متفاوت به آنها نزدیک میشوند. با این حال، موارد بالا باید یک نقطه شروع خوب را در نظر بگیرید که در نظر دارد کسبوکار خود را برای فروش لیست کنید. بگذارید با توجه به valuations در بخش نظرات زیر، از افکار خودتان آگاه باشید و هر گونه سوالی که ممکن است داشته باشید از من بپرسید.